معنی کلمه Possessions به مفهوم وسایل، اموال و مالکیت اشاره دارد. این کلمه در جملات مختلف به کار میرود، به عنوان مثال:
- She lost all her possessions in the fire.
- His possessions include a car and a house.
- They were fighting over the possession of the land.
متضاد کلمه Possessions عبارت است از Lack of possessions که به معنای عدم مالکیت وسایل و اموال است.
کلمه Possessions در سطح جامع انگلیسی بسیار پرتکرار است و به عنوان یکی از کلمات پرکاربرد و رایج زبان انگلیسی محسوب میشود.
لیستی از مترادفهای کلمه Possessions به زبان فارسی:
- اموال
- مال
- داراییها
- وسایل
- اشیاء
- ممتلکات
- املاک و مستغلات
- برخورداریها
معنی کلمه Possessions به مفهوم مالکیت وسایل و اموال اشاره دارد. این کلمه بیشتر در جملات به عنوان فاعل، مفعول، و قید به کار میرود.
مثال:
- His possessions were stolen from his car.
- She is very proud of her possessions.
- Possessions are not as important as relationships.
متضاد کلمه Possessions عبارت است از "lack of possessions" که به معنای عدم مالکیت وسایل و اموال است.
کلمه Possessions به دلیل پراستفاده بودن در زبان انگلیسی، در بسیاری از نوعهای متون شامل رمانها، روزنامهها، و مقالات علمی و تخصصی به کار رفته است.
کلمه "Possessions" در حدود ۳۰۰ میلیون بار در متون انگلیسی تکرار شده است.
مترادفهای کلمه Possessions به فارسی شامل:
- مال و اموال
- داراییها
- وسایل
- ممتلکات
- املاک و مستغلات
- اشیاء
- مالکیت
- تملکات
- میراث
کلمه self-image به معنای تصویر شخصیتی و تصویری است که فرد از خودش دارد. این کلمه در جملات بیشتر به عنوان فاعل و مفعول به کار میرود.
مثال:
- Her self-image is very important to her.
- He has a negative self-image.
- Improving your self-image can boost your confidence.
متضاد کلمه self-image، "negative self-image" است که به معنای تصویر منفی از خود و نداشتن رضایت از خود است.
کلمه self-image به دلیل اهمیت آن در روابط اجتماعی و روانشناسی فردی، در بسیاری از نوعهای متون شامل کتابهای روانشناسی، مجلات بهداشتی و زیبایی، و مقالات علمی به کار رفته است.
کلمه "self-image" در حدود ۲۰ میلیون بار در متون انگلیسی تکرار شده است.
مترادفهای کلمه self-image به فارسی شامل:
- تصویر شخصیتی
- تصویر از خود
- عکس العمل شخصیتی
- اعتماد به نفس
- ارزیابی خود
- نمای خودمانی
- تصویر سلف
- خودتصویرگری
- خودشناسی
کلمه "possessions" به معنای مال و داراییهای فردی است. این کلمه به عنوان جمع از "possession" به کار میرود و بیشتر در جملات به عنوان فاعل، مفعول و مفعول مستقیم استفاده میشود.
مثال:
- She valued her possessions more than anything else.
- His possessions included a large house and several cars.
- The fire destroyed all of their possessions.
متضاد کلمه "possessions" میتواند "lack of possessions" باشد که به معنای عدم دارایی و مالکیت است.
مترداف انگلیسی "the" با بیشترین تکرار در سطح جامع انگلیسی است که به عنوان حرف تعریف به کار میرود و در جملات به عنوان فاعل و مفعول نمیآید.
مترادفهای کلمه "possessions" به فارسی شامل:
- داراییها
- مالها
- اموال
- ممتلکات
- اشیا و اجناس
- مجوزها
- وسایل شخصی
- متعلقات
- سرمایهها
کلمه "possessions" به معنای "وسایل"، "اموال"، "مالکیت ها" و "اشیا" به کار میرود.
مثال:
- My possessions include a car, a house, and some valuable jewelry. (وسایل من شامل یک ماشین، یک خانه و چند جواهر گرانبهاست.)
متضاد کلمه "possessions" میتواند "lack" باشد که به معنای "عدم داشتن" و "فقدان" است.
مترداف "the" بیشترین تکرار در سطح جامع انگلیسی را دارد.
مترداف هایی از کلمه "possessions":
- belongings (وسایل)
- property (اموال، ملک)
- assets (دارایی ها)
- goods (کالاها)
- chattels (مالهای جانبی)
- estate (ارث، ثروت)
- riches (دارایی، ثروت)
- possessions and property (وسایل و ملکیتها)
کلمه "cars to aftershave" در واقع یک عبارت یا اصطلاح است و به معنی تغییر کلی شیء یا موضوع از یک چیز به چیز دیگر است. این عبارت بیشتر در جملات مقایسهای یا برای بیان تغییر در سلیقه و علایق شخصی به کار میرود.
مثال:
- His taste in music has changed from heavy metal to classical; he has gone from cars to aftershave.
- She used to be interested in fashion, but now she has moved from clothes to cosmetics and fragrances.
متضاد عبارت "cars to aftershave"، عبارت "aftershave to cars" است که به معنی تغییر کلی از یک موضوع به چیز دیگر است.
متردافهایی که بیشترین تکرار را در سطح جامع انگلیسی دارند ممکن است تغییر کننده باشد، اما بر
کلمه "show off" به معنای نمایش دادن خود بهتر و برجسته کردن توانایی های خود است. این کلمه معمولا به عنوان فعل استفاده میشود و در جملاتی که در مورد خودنمایی یا به نمایش گذاشتن خود استفاده میشود.
مثال:
- He always shows off his new car to his friends.
- She was showing off her new dress at the party.
متضاد کلمه "show off" میتواند "humble" یا "modest" باشد، به معنای فروتن بودن و ناخودآگاه پنهان کردن تواناییها یا داراییهای خود.
مترداف "get" با بیشترین تکرار در سطح جامع انگلیسی است و به معنای گرفتن، دریافت کردن است.
مترداف هایی انگلیسی برای "show off":
- flaunt: به نمایش گذاشتن با غرور و تعریف از داراییهای خود
- boast: به نمایش گذاشتن چیزی که برای آن فخر میکنید
- parade: به نمایش گذاشتن چیزی به صورت برجسته و درخشان.
کلمه "to deny" به معنای رد کردن، انکار کردن، تکذیب کردن و مخالفت کردن است. این کلمه بیشتر در جملات در نقش فعل استفاده میشود.
مثال:
- He denied all the accusations against him. (او تمام اتهامات را رد کرد.)
متضاد کلمه "to deny" کلمه "to confirm" (تایید کردن) است.
مترداف "to be" بیشترین تکرار در سطح جامع انگلیسی را دارد.
مترداف هایی انگلیسی برای کلمه "to deny":
- Refute
- Contradict
- Disavow
- Disclaim
- Repudiate
- Negate
- Disaffirm
- Reject
- Abnegate
- Disprove
معانی فارسی این کلمه:
- انکار کردن
- تکذیب کردن
- مخالفت کردن
- رد کردن
- منکر شدن
کلمه "trying either" به معنی تلاش برای امتحان کردن دو گزینه است و در جملات معمولا به عنوان فعل استفاده میشود.
مثال: I'm not sure which shoes to wear tonight. I'm trying either the black ones or the brown ones.
متضاد کلمه "trying either" میتواند "not trying either" باشد که به معنی عدم تلاش برای امتحان کردن هیچ یک از گزینههاست.
مترداف انگلیسی با بیشترین تکرار "the" است که به معنای "این، آن" و "همه" استفاده میشود.
مترداف هایی انگلیسی برای کلمه "trying either" عبارتند از:
- attempt both
- test both options
- try both alternatives
- give both a shot
- experiment with both choices
معانی فارسی این کلمه میتواند شامل "تلاش برای امتحان دو گزینه"، "استفاده از هر دو گزینه" و "آزمایش دو انتخاب" باشد.
کلمه "themselves shapes" در قالب جملات به معنای "شکل خودشان" یا "فرم خودشان" به کار میرود.
مثال:
- They were able to create the themselves shapes using the materials provided.
- The dancers moved their bodies in various themselves shapes during the performance.
متضاد کلمه "themselves shapes" وجود ندارد زیرا این کلمه یک اصطلاح یا جمعبندی میباشد.
کلمه "themselves" در متنهای انگلیسی به صورت متنوعی به کار میرود و برای بیان اشاره به خود، به معنای "خودشان"، "خودش" و یا "خودشان را" به کار میرود. کلمه "shapes" نیز به معنای "شکل" و "فرم" است. در بین مترداف های انگلیسی، کلمه "the" که معمولا به عنوان حرف تعریف به کار میرود، بیشترین تکرار را در سطح جامع انگلیسی دارد.
کلمه particularly به معنی به ویژه، به خصوص، و بخصوص استفاده میشود.
مثال:
- I particularly enjoyed the dessert.
- This problem is particularly difficult to solve.
- She is particularly talented in music.
متضاد کلمه particularly، generally است که به معنی به طور کلی، به صورت عمومی است.
متردافهای انگلیسی که بیشترین تکرار را در سطح جامع انگلیسی دارند و حاوی کلمه particularly هستند:
- especially
- specifically
- notably
- particularly
- in particular
معانی فارسی کلمه particularly:
- به ویژه
- به خصوص
- بخصوص
کلمه "fulfill" به معنی "انجام دادن"، "به انجام رساندن"، "رفع کردن نیاز" و "برآورده کردن" است. این کلمه در جملات به عنوان فعل به کار میرود.
مثال:
- She was finally able to fulfill her lifelong dream of becoming a doctor.
- The company promised to fulfill all of their customers' orders by the end of the week.
متضاد کلمه "fulfill"، "fail" است که به معنی "ناموفق بودن" و "شکست خوردن" است.
متردافهای انگلیسی کلمه "fulfill" شامل: satisfy، meet، achieve، complete، realize میشود.
معانی فارسی کلمه "fulfill" شامل: انجام دادن، به انجام رساندن، به پایان رساندن، رفع کردن نیاز، به تمامی پاسخ دادن و برآورده کردن میشود.
کلمه "fulfill" بیشتر در جملات به عنوان فعل به کار میرود و به معنی "اجرا کردن، انجام دادن، به پایان رساندن، وفا کردن به، رضایت دادن" است.
مثال: She fulfilled her dream of becoming a doctor. (او رویای خود را برای شدن دکتر به واقعیت تبدیل کرد.)
متضاد کلمه "fulfill" کلمه "fail" است.
مترداف "fulfill" در سطح جامع انگلیسی بسیار رایج است و بیشتر در متون رسمی و غیررسمی به کار میرود. در حدود ۵۸۰۰۰۰۰ نتیجه در موتور جستجوی گوگل برای این کلمه قابل دسترسی است.
متردافهای انگلیسی که با معنای "fulfill" همراه هستند:
- fulfill a promise/commitment (وفا کردن به وعده/تعهد)
- fulfill a requirement/criteria (استفاده از اصول/معیارها)
- fulfill a role/duty (انجام وظیفه/نقش)
- fulfill a need/desire (رفع نیاز/آرزو)
- fulfill one's potential (رسیدن به ظرفیت خود)